تاريخ نزول سوره احزاب و نور
به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره هاي نور و احزاب از سوره هاي مدني قرآن هستند. بر اساس نقل بسياري از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب كه متعرض حوادث سال پنجم هجري است چهارمين يا پنجمين سوره اي است كه در مدينه بر پيامبر اكرم ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ نازل شد و سوره نور نيز بعد از سوره نصر كه بعد از صلح حديبيه [سال ششم هجري] و قبل از فتح مكه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدينه بر پيامبر نازل شده است.
محققان تاريخ اسلامي نيز معتقدند كه سوره نور به طور تقريبي در سال هشتم هجري آغاز شد، زيرا اين سوره بعد از سوره نصر كه در سال هشتم نازل شد و در تاريخ نقل شده كه پيامبر بعد از اين سوره دو سال در قيد حيات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب كه نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روايت ابن عباس چندين سوره بين زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.
شواهد روايي
شواهد روايي متعددي نيز گوياي اين نكته اند كه حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با كساني كه خود را با وضعيت جديد وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده مي كردند برخورد مي كرد و تذكر مي داد.
در رواياتي از سوي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) محدوده حجاب بيان شده است. به عنوان نمونه در روايتي آمده است كه نمايان ساختن تمام بدن براي زوج رواست و سر و گردن را مي توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم بايد از چهار پوشش استفاده كرد: پيراهن (درع)، روسري (خمار)، پوششي وسيع تر از روسري كه بر روي سينه مي افتد (جلباب) و چادر (ازار).
شيخ صدوق به سند خود از امام صادق(عليه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نقل مي كنند كه آن حضرت فرمود:
روا نيست زني كه به دوران عادت ماهانه بلوغ رسيده موي جلوي سر و گيسوان خود را آشكار كند.
در روايت ديگريآمده است كه براي پيامبر(صلي الله عليه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پيامبر قواره اي را به يكي از ياران خود داد و به او فرمود كه اين را دو قسمت كن: قسمتي را براي خود جامه كن وقسمت ديگر آن را به همسرت بده تا براي خود روسري كند. بعد به وي فرمود: به همسرت بگو براي اين پارچه آستري فراهم كند تا بدن وي از زير آن نمايان نباشد.
هم چنين در روايتي آمده است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) با جابر بن عبدالله انصاري به خانه فاطمه((عليها السلام)) رفتند. پيامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و كسي كه همراه من است وارد شويم. فاطمه فرمود: روسري بر سر ندارم پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگير و بعد پيامبر(صلي الله عليه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.
برخي روايات نشان مي دهد زناني كه خود را با وضع جديد تطبيق نداده بودند مورد اعتراض قرار مي گرفتند. عايشه مي گويد: دختر عبدالله بن طفيل كه برادر مادري من بود در حالي كه زينت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پيامبر(صلي الله عليه وآله)نيز وارد شد و هنگامي كه او را ديد از او روي برگرداند. عايشه گفت يا رسول الله اين دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پيامبر فرمود: هنگامي كه زن به دوران عادت ماهانه رسيد بر او جايز نيست كه جز روي خود موضع ديگري را نمايان كند.
در گزارش ديگري نيز عايشه مي گويد كه اسماء دختر ابي بكر در حالي كه پوششي نازك بر تن داشت بر پيامبر(صلي الله عليه وآله)وارد شد. پيامبر(صلي الله عليه وآله)از وي روي گرداند و به وي فرمود: اي اسماء! وقتي زن به سني رسيد كه عادت ماهانه براي او اتفاق مي افتد جايز نيست كه جز صورت و دست وي تا قدري بالاي مچ در معرض ديد ديگران قرار گيرد.
قبل از غزوه طائف دو نفر كه عموم مردم «غير اولي الاربه; مردي كه از زن بي نياز است.» به حساب مي آوردند جمال و وضع ظاهري زني از اهالي طائف را تعريف مي كردند كه چنين و چنان است. پيامبر(صلي الله عليه وآله)سخن ايشان را شنيد و درباره اين دو نفر فرمود: مي بينم كه شما دو نفر به زنان تمايل داريد (غير أولي الأربه نمي باشيد) آن گاه دستور داد آن دو را به محلي به نام «عرايا» تبعيد كردند. اين قضيه حاكي از آن است كه قبل از فتح طائف كه در شوال سال هشتم هجري اتفاق افتاد مسئله حجاب و رعايت حريم زنان مطرح بوده است.
اين روايات اگر چه از نظر سند و دلالت نيازمند بررسي است، اما روي هم رفته حاكي از اين موضوع است كه حجاب قبل از آن كه بين مسلمانان و ايرانيان يا روميان ارتباطي بر قرار شود، تشريع شده و پشتوانه اي ديني داشته است و چنين نبود كه پس از تعامل با ديگر ملل، بين مسلمانان پيدا شده باشد.
زمان بر قراري ارتباط ميان اسلام و ايران و روم
سر آغاز ارتباط ايرانيان و روميان با اسلام به زماني باز مي گردد كه رسول خدا ـ عليه آلاف التحية و الثناء ـ تصميم گرفت دعوت خويش را گسترش داده و ايران و روم و ملل ديگر را به اسلام دعوت نمايد. بر اساس گزارش هاي تاريخي، پيامبر ـ عليه آلاف التحية و الثناء ـ در سال ششم هجري براي حاكمان ايران و روم نامه نگاري و دعوت خويش را از ايشان آغاز كرد. البته اين مرحله، ارتباطي برقرار نشد و ارتباط ايرانيان با مسلمانان تا زمان خليفه دوم در همين حد باقي ماند و در دوره حكومت خليفه دوم كه مسلمانان ايران را فتح كردند ارتباط تنگاتنگي ميان آن ها به وجود آمد و زمينه تأثير گذاري ها و تعامل فرهنگي فراهم شد. ارتباط ميان روميان و مسلمانان نيز به همين دوران باز مي گردد.
با مقايسه اي سطحي ميان تاريخ نزول آيات حجاب و تشريع حجاب در اسلام و زمان پيدايش ارتباط ميان مسلمانان عرب و ديگر ملل، نادرستي پندار تسرّي حجاب از ساير ملل به اسلام عيان مي گردد.
شواهدي متعارض
به رغم آن چه گفته شد با گزارشهايي روبه رو مي شويم كه حاكي از آن است كه مردان نا محرم با زناني برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبيعه دختر حرث كه همسر سعد پسر خوله از قبيله بني عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت مي گويد: شوهرم در سال حجة الوداع از دنيا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت كوتاهي از فوت او وضع حمل كردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرايش كردم. مردي به نام ابوالسنابل پسر بعكك از قبيله بني عبدالدار بر من وارد شد و وقتي مرا در آن حال ديد به من ايراد گرفت كه چرا آرايش كردي؟ مي خواهي ازدواج كني! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نبايد چنين كني! سبيعه مي گويد: با شنيدن اين سخنان خود را جمع كردم و شب هنگام خدمت پيامبر(صلي الله عليه وآله)رسيدم و مسئله را از او سؤال كردم. او به من چنين دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهي مي تواني ازدواج كني.
اين نقل به روشني دلالت مي كند كه در سال آخر عمر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)و بنا بر شواهدي كه گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زني مسلمان در برابر نامحرم به گونه اي حاضر شده كه مرد نامحرم وي را شناخته است. آيا اين گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتي ندارد؟ اين گزارش ها با توجه به آن چه در اين نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟
اگر فرض را بر صحت اين گزارش ها قرار دهيم و تعارضي بين اين گزارش ها و شواهد داخلي آن وجود نداشته باشد به چند صورت مي توان بين اين گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع كرد:
1. بر فرض صحت نقل ها وقتي انسان گزارشي را به صورت هاي گوناگون و با زياده و نقصان مشاهده مي كند، چگونه مي توان به جزئيات مطرح در اين گزارش ها بها داد و بر آن استناد كرد و در نتيجه با مطالبي قطعي يا دست كم مطالبي كه از در صد قطعيت بالايي برخوردار است معارض دانست؟ اين نكته با توجه به آن چه در تاريخ حديث به اثبات رسيده كه اهل سنت دست كم در سده اول هجري از ثبت و ضبط احاديث اجتناب كردند بسيار موجه است و شايد به همين دليل است كه در فقه روايات نبوي چندان كاربردي ندارد. شعراني درباره رواياتي كه به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از اين روايات در اين موارد مي تواند مورد استناد قرار گيرد چكيده سخن است كه مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصيات الفاظ و كلمات به دليل مختلف بودن قابل استناد نيستند. ايشان در جاي ديگر مي فرمايد: شيوه معاصران ما در تمسك به ويژگي هاي الفاظي كه روايت مي شود و جزئيات آن و ادعاي ظن اطميناني با استناد به اين امور قابل اعتماد نيست.
2. از صحت اين گزارش ها مشروط بر اين كه ثابت شود كه مربوط به بعد از وجوب حجاب است، مي توان نتيجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراين، دستور پوشش شامل صورت نمي شود. چنان كه برخي از حديث «خثعميه» چنين استنباط كرده اند. شايد بتوان گفت اين استنباط، منوط به اين است كه پاي بندي فردي كه اين رفتار از وي مشاهده و گزارش شده به دستورهاي شرع مقدس اثبات گردد.
در پاسخ به اين سؤال كه آيا در اين موارد سكوت معصوم تقرير رفتار وي حساب نمي شود، بايد گفت ممكن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.
پرده نشيني
ممكن است كساني كه مدعي شده اند كه حجاب از ايران و روم بين اعراب مسلمان راه يافته، مقصودشان از حجاب پرده نشيني زنان باشد. شهيد مطهري بعد از تخطئه اين ادعا كه حجاب از ايران يا جاي ديگري به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصري بر اين امر، مي فرمايد:
فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد نه اين كه اسلام اساساً به پوشش زن هيچ عنايتي نداشته است.
البته برخي سخت گيرهاي از جانب خليفه دوم، حتي در زمان حيات رسول خدا(صلي الله عليه وآله)گزارش شده كه در برخي موارد با عكس العمل برخي زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم اين گزارش ها و در مرحله بعد يافتن منشأ اين طرز فكر امري در خور بررسي و پژوهش است. بعيد نيست كه سخنان ويل دورانت و جواهر لعل نهرو ـ در ابتداي نوشته نقل شد ـ صرفاً ناظر به پرده نشيني زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنايتي نداشته اند.
برخي محققان نيز منكر پشتوانه ديني براي نقاب زدن و برقع بر چهره افكندن شده اند و آن را رسمي دانسته اند كه از ديگر ملل وارد فرهنگ اسلامي شده، البته اين خود نيازمند تحقيقي مستقل است.
نتيجه گيري
اگر چه رسم حجاب در بين اقوام غير عرب مرسوم بوده است اما حجاب در بين زنان عرب نشأت گرفته از اقوام ديگر نيست. حكم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجري نازل شد و اين زماني بود كه هنوز اسلام از جزيرة العرب پاي بيرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب از اين دستور پيروي كردند. در دو سال باقيمانده از عمر رسول خدا گزارش هايي موجود است كه آن جناب با كساني كه هنوز خود را با وضعيت جديد تطبيق نداده بودند برخورد مي نمود.